کلالی - زمانی | شهرآرانیوز؛ یلدای امسال برای همه شهروندان رنگ وبوی دیگری داشت. خیلی از خانوادهها در ایام فاطمیه دور هم جمع شدند تا یلدای فاطمی را امسال به شیوهای دیگر برگزار کنند. جمع همان جمع یلداست، اما رنگ وبوی فاطمی به خود گرفته است. خیلی از خانوادهها مراسم عزاداری روزانه خود را شبها برگزار میکنند تا بار دیگر بهانهای شود که هم فامیل دور هم جمع شوند و هم مداح و روضه خوان از اثرات و برکات زندگی حضرت فاطمه (س) بگوید و مضمون خطابه خود را به سمت موضوع صله رحم سوق دهد. یلدای فاطمی ما هم در شهرآرا به گونهای دیگر رقم خورد. قرار گذاشتیم در سالروز شهادت بزرگ بانوی دوعالم، یلدای فاطمی مان را در جمع چهل نفره کودکان بی سرپرست، در یکی از خانههای ایتام در محله بلال بگذرانیم.
قرارمان ساعت ۱۰ صبح است. بعضی از بچهها مدرسه هستند. بااین حال برخی دیگر از آنها در مرکز حضور دارند. وارد اتاقی میشویم که گوشه گوشه آن نشان از شور کودکانه دارد. روی یکی از دیوارها نقاشیهایی توجه ما را به خود جلب میکند که در هر یک از آن نقاشی ها، کودکان این مرکز رنگ محبت و دوستی را نقش زده اند. بر قسمتی دیگر از دیوار اتاق، کاغذهایی به چشم میخورد که پیش بینی بچهها از نتایج جام جهانی است، بچهها آن قدر در هیاهوی جام جهانی غرق شده اند که هنوز پیش بینی هایشان را از درودیوار پاک نکرده اند. اما مهمتر از همه میز یلدای فاطمی شان است، البته بالای این میز هم تابلویی از سردار دل ها، حاج قاسم سلیمانی، جلوه نمایی میکند. کودکان این مرکز چند روزی است که پای این سفره یلدا به تفسیر کرامات حضرت فاطمه (س) گوش دل سپرده اند.
امروز دقایقی را با این میزبانان کوچک همراهیم. سرجمعشان به چهل نفر میرسد، همگی بین هفت تا دوازده سال دارند. با سلام و احوالپرسی گرم خود ما را مهمان لبخندهایشان میکنند. هر یک از احساس خود در یلدا و آرزوهایشان میگویند.
محمدرضا کودک نه سالهای است که در این میزبانی بیشتر از همه حرف برای گفتن دارد. او از حمایتهای مردم میگوید و اینکه در این خانه باوجود نداشتن پدر و مادر چقدر خوشی وجود دارد. تفسیر محمدرضا از میوههای شب یلدا تفسیر نور و عشق و ایمان است. میگوید: خیلی دلم میخواست در شب یلدا کنار دوستانم بنشینم و انار دانه کنم و کتاب بخوانم، همین هم شد. با همراهی مدیر مرکز، کتابی با مضمون احادیث و روایات به نقل از حضرت فاطمه (س) را برداشتیم و در کنار هم کتاب خواندیم و انار خوردیم.
در جمع کودکان بی سرپرست این مرکز نشسته ایم و قسمت شیرین ماجرا بستههایی است که یکی یکی بین بچهها توزیع میشود. درون بستههای هدیه، کتاب، دفتر، مدادرنگی، جامدادی، نوشت افزار و بسته خوراکی یلدایی قرار دارد. بچهها هدایای خود را به یکدیگر نشان میدهند. گویی که با دیدن هر وسیله در ذهنشان جرقهای میخورد تا رنگ و نقش موردنظر خود را روی کاغذ رسم کنند. دنیای شیرین کودکی در این لحظه کاملا احساس میشود. گرچه ماه مهر نیست، اما میتوان مهر یلدایی را در آغاز زمستان به تصویر کشید. میتوان گرمابخش دلهای کودکانی بود که وسعتی دریاگونه دارند.
در ادامه اهدای بستههای فرهنگی و آموزشی، از کودکان درباره آینده و آرزوهایشان میپرسیم، صادق که جثه بزرگ تری نسبت به بقیه دارد، میگوید: دوست دارم یک خانواده داشته باشم و در آینده پلیس شوم.
حسین که گویا پرسرزبانتر از بقیه است، سریع میگوید: من در آینده میخواهم ماشین مدل بالا داشته باشم و آتش نشان شوم. مهدی نیز میگوید که قصد دارد در آینده پزشک شود؛ ولی هنوز معنای آرزو را نمیداند، میگوید نمیدانم آرزو چه رنگی است؟
در این مرکز، کودکان معصوم زندگی خود را بدون خانواده تجربه میکنند. طاهری مسئول خانه زنده یاد محمدی، مرکز شماره یک مؤسسه گلستان علی (ع)، درباره این مرکز نگهداری کودکان بیان میکند: ۴۳ کودک پسر در این مرکز زندگی میکنند. ما برای حفظ کرامت کودکان رایزنی کردیم تا این فرزندان در مدارس عادی تحصیل کنند.
او مهمترین مشکلات کودکان این مرکز را کمبود برخی اقلام دارویی و پوشاک بیان میکند و میافزاید: اختلالات یادگیری و بیش فعالی از مهمترین مشکلات این بچه هاست. از سویی کمبود دارو، پوشاک و موادغذایی از جمله نیازهای اولیه کودکان مرکز است که بسیاری از مواقع در تهیه آن با مشکل روبه رو هستیم. او بیان میکند: این مرکز نیاز به پزشک اعصاب و روان متخصص در حوزه کودکان دارد. امور درمانی کودکان این مرکز نیازمند توجه بیشتری است. از خیران درخواست میکنیم در این زمینه ما را یاری کنند.